چرا دچار فوبیا می‌شویم؟

زمانی که هنوز برای درمان فوبیای خود قدمی برنداشته بودم، به این که چه اتفاقی افتاده که من دچار فوبیای ارتفاع شده‌ام زیاد فکر میکردم. در خاطراتم مدام به دنبال سرنخی می‌گشتم تا بلکه مرا به جواب این سؤال برساند که کدام اتفاق مرا محکوم به تحمل این رنج کرده است. فوبیای من هم مثل بیشتر افراد در دوره کودکی‌ام شکل‌‌‌ گرفته بود؛ هرچند فوبیاها ممکن است در بزرگسالی نیز شروع شوند. با این حال علت فوبیا در تمام افراد را نمی‌توان یکسان دانست. نظریه‌‌های مختلفی برای توضیح دلایل پیدایش فوبیاها وجود دارد که برخی از آن ها به شرح زیر‌‌‌ هستند:

 

شرطی شدن عاملی برای ایجاد فوبیا

زمانی که کودکی سطح داغ اجاق گاز را لمس می‌کند، سوزش ناشی از آن به سرعت به او می‌آموزد که اجاق گاز خطرناک است و باید از آن اجتناب کرد. ما انسان‌ها از تجارب گذشته‌ خود یاد می‌گیریم تا در آینده طوری عمل کنیم که بقا و ایمنی‌مان به خطر نیفتد. از این رو بسیاری از کسانی که دچار فوبیا هستند در گذشته تجربه ترسناکی از مواجهه با محرکی داشته‌اند که اکنون از آن می‌ترسند. همچون کسی که در کودکی‌اش به ناگاه تحت حمله‌ی یک سگ قرار گرفته و امروز، پس از سال‌ها از گذشت آن اتفاق، اگر سگی را از فاصله 50 متری ببیند، وحشت تمام وجودش را فرا می‌گیرد و تا می‌تواند از آن مکان دور می‌شود.

خیلی از مواقع هم این اتفاق ترسناک لزوما برای خود شخص رخ نداده است، بلکه مشاهده واکنش‌های منفی دیگران نسبت به محرک‌ها یا خواندن داستان‌های ترسناک و منفی در روزنامه‌ها برای ایجاد یک فوبیا کفایت می‌کند.

 

 

آمادگی بیولوژیک سرنخ هراس‌ها

آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که چرا برخی از موضوعات بیشتر محرک فوبیا هستند؟ مثلاْ چرا بسیاری از فوبیاها حول محور ارتفاع، عنکبوت، موش، مار یا خون و زخم بوده‌اند، اما به ندرت پیش می‌آید که کسی فوبیای الکتریسیته یا اسلحه داشته باشد؟

به نظر می‌رسد که ما انسان‌ها از نظر زیستی نسبت به ترسیدن از یک سری از موضوعات آمادگی بیشتری داریم. این موضوعات، اشیاء، حیوانات و یا موقعیت‌هایی هستند که در طول تاریخ، جان انسان‌ها را تهدید کرده‌اند. به عبارت دیگر اجداد ما در طول تاریخ یک آمادگی درونی داشته‌اند که در برابر موارد خاصی همچون جوندگان (که‌‌‌ می‌توانند آلودگی‌‌ها را حمل و پخش کنند)، ارتفاع (که به وضوح‌‌‌ می‌تواند خطرناک باشد) و خون (از آنجا که نشان‌دهنده آسیب و جراحت فیزیکی است) بترسند. چرا که ترس از این موضوعات باعث شده‌اند که انسان‌ها از این موارد اجتناب کنند و در نتیجه زنده بمانند و در نهایت بتوانند این آمادگی زیستی را به نسل‌های بعدی انسان (یعنی ما) منتقل کنند.

 

نقش باورهای نادرست در شکل گیری فوبیا

گاهی این ترس فوبیک، ناشی از تصورات اشتباهی است که ما درباره آن محرک داریم؛ زمانی که خطر یک شی، یک حیوان یا یک موقعیت خاص را بیشتر از آن چه که هست تخمین می‌زنیم یا در خود توانایی برای مواجه شدن با آن نمی‌یابیم. برای مثال، توجه شما را به چند ماه ابتدایی همه‌گیری ویروس کرونا جلب می‌کنم. زمانی که شناخت ما از این ویروس و تبعات آن محدود و همراه با برداشت‌های اشتباه بود و همین برداشت‌های غلط اضطراب بیش از اندازه‌ای را به جان بسیاری از ما انداخته بود. اما با گذشت زمان و اصلاح باورهای نادرست، این اضطراب رو به کاهش گذاشت و تعدیل شد.

این باورهای اشتباه ممکن است از والدین ما به ما منتقل شوند. پدر و مادرهای ما برای ما الگوی تربیتی هستند و تمام تلاش‌شان را می‌کنند که به ما کمک کنند تا بهترین خودمان باشیم، اما ناخودآگاه باورها و افکارشان در ما ترس‌های بی‌منطقی را شکل می‌دهند و نهایتاً ممکن است آنها را مقصر بدانیم و با مقصر دانستن آنها دیگر تلاشی برای تغییر رفتارها و باورهایمان نکنیم. ما نباید دنبال پیدا کردن مقصر باشیم، هدف ما باید کشف خودآگاهی و پی بردن به نواقص خود و رسیدن به کمال فردی با حل کردن مسئله‌هایمان باشد. من هم مثل همه شما ترسهایی داشتم که ناشی از تربیت پدر مادرم بود، آنها از شدت علاقه به فرزندانشان و با حداکثر توان که در آگاهی و دانش‌شان تلاششان را برای هدایت ما کرده‌اند و اگر آنچه که امروز فکر می‌کنیم برای ما به صلاح نبوده، خودمان وظیفه داریم آنها را کشف و اصلاح کنیم.

 

 

 

منبع: کتاب راهنمای خودمراقبتی فوبیا، جیمز کلارک، 2007

دانشجوی رشته روانشناسی در مقطع کارشناسی‌ارشد و علاقه‌مند به پژوهش در حوزه هیجانات و بررسی فرآیندهای پردازش اطلاعات در ذهن است
این بلاگ تحت نظارت فرنوش مومنی تهیه و تولید شده.