چگونه دنیای مجازی باعث ناتوانی در بیان احساسات می شود؟

8 سال قبل فیلمی ساخته شد، که 25 سال بعد ما را پیش‌بینی می‌کرد؛ فیلمی به نام او (Her). او نشان می‌دهد که دنیای دیجیتال حتی می‌تواند جایگزینی برای شریک عاطفی باشد. تصور کنید در سال 2025، می‌توانید با یک سیستم عالم وارد رابطه شوید! اگر این فیلم را تماشا کنید، شاید شما هم مثل من نگران آینده روابط انسانی شوید.

سامانتا یک شخصیت مجازی است؛ اما انقدر واقعی که تئودور(شخصیت اول مرد فیلم) او را به‌جای همسرش که به تازگی از او جداشده، می‌پذیرد. او با وجود آنکه جسم ندارد، اما همه‌جوره تئودور را درک می‌کند و به نیازهای عاطفی‌ش پاسخ می‌دهد. تا زمانی که او برای ارتقا مهارت‌هایش مدتی از دسترس خارج می‌شود. سیستم عامل هوشمند داستان، باید در یک دوره افزایش مهارت شرکت‌ می‌کرده. این کار برای اینکه بتواند پاسخ‌گوی ۸۳۱۶ نفری باشد که همزمان با ۶۴۱ شان رابطه عاشقانه دارد، لازم بوده؛ واقعیتی که ذره‌ای بر رابطه این دو تاثیری نداشته اما یک حقیقت را برای تئودور آشکار می‌کند!

به 8 سال قبل بازمی‌گردیم، در همان سالی که فیلم Her به‌روی پرده رفت، واژه ایموجی هم به فرهنگ لغات آکسفورد اضافه می‌شود. شاید تکنولوژی هنوز هم به سمت تحقق ایده این فیلم نرسیده‌باشد، اما بخش مهمی از روابط ما در ‌دست ایموجی‌هاست. طبق برخی آمار 55 درصد کاربران اینترنت، ترجیح می‌دهند بجای تماس تلفنی از این شکلک‌ها استفاده کنند! و روازنه بیش از 10 میلیارد ایموجی در سراسر جهان ردوبدل می‌شود. اگرچه به آمار هم نیازی نیست، کافی‌ست پیام‌های یک شبانه‌روزمان را مرور کنیم. این حداقل واسطه مجازی میان ما و عزیزانمان است!

 

 

برای تئودور که از رابطه‌ای شکست‌خورده می‌آمد، حضور سامانتا درست مثل پیدا کردن گمشده‌اش بود. رابطه‌ای بی‌نقص که البته بیشتر بار رابطه بردوش او است. اما غیبت او باعث شد که حقیقت آرام‌آرام برایش روشن شود. مسئله این بود که تئودور علی‌رغم اینکه شغلش نگارش نامه‌های عاشقانه از طرف زنان و مردان برای معشوقه‌هایشان بود، هیچ‌گاه نتوانسته‌بود از احساساتش برای همسرش بگوید یا بنویسد! نوشتن برای کسی نمی‌بینیم یا از طردشدن توسط او نگران نباشیم، سخت نیست. اما حتی اگر در روابط مجازی در بذل و بخشش انواع ایموجی کم نگذاریم؛ جای ابراز احساسات در دنیای واقعی پر نخواهدشد. برای شما در طول روز دست کم چند ایموجی جانشین کلمه، صوت، تصویر یا گپ‌وگفت صمیمانه می‌شود؟

 

 

طبق همان آماری که در بالاتر صحبتش شد، 89 درصد کاربران، فکر می‌کنند محدودیت‌ها و تفاوت‌های زبانی با استفاده از ایموجی کم‌تر می‌شود. فقط کاش چند سوال دیگر هم از این 89 و آن 55 درصد پرسیده می‌شد. بیایید این سوالات را از خودمان بپرسیم:

  • خواندن پیام “دوستت دارم” بیشتر حالتان را خوب می‌کند یا دیدن یک شکلک قلب؟
  • شنیدن “دلم برایت تنگ شده” بیشتر احساس صمیمت به شما می‌دهد یا دیدن شکلکی که لب‌هایش جمع شده و چشم‌هایش آماده گریستن است؟
  • دیدن عکس یا ویدئوی عزیزی که از راه دور برایتان بوسه می‌فرست بیشتر خوشحالتان می‌کند یا دیدن شکلک بوسه؟

آنچه این روزها تجربه می‌کنیم، از دست دادن تدریجی تبادل عمیق احساساتمان است. تنها کرونا نیست که در این مدت ما را از هم دور کرده، کدهای که به آن‌ها جان داده شده، خیلی زودتر توانسته‌اند نقش واسط میان ما را به‌عهده‌ بگیرند. استفاده از این شکلک‌های مجازی، نه اشتباه است و نه نیازی به حذفشان. اما زمانی که محدودیت‌ها و فاصله‌ اجتماعی برداشته‌شود یا اصلا روزی به هر دلیلی هیچ نشان و سمبلی را در اختیار نداشتید، چه؟ آیا در آن‌صورت ابراز احساسات یا هیجاناتتان (مثبت یا منفی)، مستقیم و رودررو برایتان ساده است؟

برای آنکه بدانید دنیای مجازی ابزار شما برای تقویت ارتباطاتتان است یا دیواری که خود را پشت آن پنهان می‌کنید؛ خوب است این گزاره‌ها را درمورد خود بررسی کنید:

  • دیگران من را از نظر احساسی فردی محدود می‌بینند.
  • برای من دشوار است که بفهمم چه احساسی دارم.
  • برای من ابراز احساسات خجالت‌آور است.
  • من خیلی راحت نیستم که محبت کنم.
  • بعضی اوقات احساس می کنم اگر اجازه بدهم در احساساتم غرق می‌شوم.
  • من می ترسم که اگر عصبانیتم را بروزدهم، ممکن است کنترلم را از دست بدهم.
  • درونم عصبانیت و کینه زیادی است.
  • وقتی دیگران در مورد احساسات خود صحبت می کنند یا احساساتی می شوند، احساس ناراحتی می‌کنم.
  • به نظر گرم و خودجوش بودن برایم سخت است.
  • برای من دشوار است که بدانم دیگران چه احساسی دارند.

 

اگر حداقل نیمی از این موارد درباره شما درست است، یعنی ابراز هیجان برایتان یک مسئله جدی است. بازداری هیجانی ریشه در کودکی دارد و البته درمانش مشخص است؛ با این حال نیاز به صبر و اشتیاق برای عبور از آن دارد. اولین قدم برای کسانی که در بیان هیجاناتشان مشکل دارند، این است که بدانند چه ترس‌هایی باعث حبس احساساتشان می‌شود؟ این ترس‌ها از کجا می‌آیند؟ و آیا این ترس‌ها واقعیت دارند یا نه؟ تا با کمک درمانگر بتوانند تصویر و تصور درستی را جایگزین کرده و آماده مرحله اصلی از یک تغییر مهم شوند.

 

 

منابع:

روان‌جو و دانش آموخته‌ی روانشناسی