« تو هیچ وقت حوصله نشستن و گوش دادن درست به حرف های من را نداری!»، «تمام کاری که میخواهی انجام بدهی این است که مشکلات من را به روش خودت حل کنی»، «تو نمیفهمی که چقدر حرف هایت به من صدمه می زنند»، «تو جای من نیستی و حالم را نمیفهمی»، همه این قضاوت ها ناشی از مشکلی رایج در روابط میان فردی است: ناتوانی در همدلی کردن با یکدیگر!
همدلی یعنی شناخت احساسات و هیجانات دیگران و دیدن دنیا از دریچه چشم آن ها. بین همدلی با ترحم یا مهربانی تفاوت وجود دارد. نمیتوان همدلی را با مفهوم «با دیگران چنان رفتار کن که دلت میخواهد با تو رفتار کنند» يكسان در نظر گرفت. برعکس، باید گفت: «با دیگران رفتاری نکن که دلت میخواهد آنها با تو داشته باشند، زیرا ممکن است رفتار دیگری مطلوب آنها باشد». در این مطلب به بررسی نحوه همدلی با فرد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی پرداخته میشود.
ترس از قضاوت با فرد مضطرب چه میکند؟
مراجعی داشتم که با شوق و علاقه بسیار، نواختن تار را آموخته بود. او به سادگی و کاملا روان در تنهایی خود، به خوبی مینواخت و از آن دقایق بیشترین لذت را میبرد. اما بعد از مدتی نواختن را کاملا کنار گذاشت. فکر میکنید چه چیزی میتواند فردی را با داشتن چنین اشتیاقی از نواختن منصرف کند؟ بله اضطراب! اضطراب چنان قدرتمند است که می تواند در برابر هر گونه علاقه فردی قد علم کند. شوق را چنان به نابودی بکشاند که گویی از ابتدا وجود خارجی نداشته است.
مراجعم بخاطر فشارهای اطرافیان برای اجرا در جمعهای خانوادگی و عدم تحمل اضطراب ناشی از نواختن در جمع، به طور کلی تار را کنار گذاشته بود! این فرد هم مورد همدلی و همراهی دیگران قرار نگرفتهبود، هم ترسش را درک نکرده و هم علاقه خود را کنار گذاشت. او منبع ترسش را مدفون کرد! در چنین شرایطی اطرافیان باید قدم به قدم با این فرد همراهی کرده ، او را تحت هیچ فشاری قرار نداده، نشان دهند که او را درک میکنند و از انجام کوچک ترین قضاوت یا اظهار نظر منفی نسبت به بیمار اجتناب کنند.
یک ویژگی بارز مبتلایان به اضطراب اجتماعی، نگرانی مدام از منفی دیده شدن در چشمان دیگران است، آنها بسیار به اظهار نظر اطرافیانشان اهمیت میدهند، تا آنجا که حاضرند از علایق و خواسته هایشان به دلیل نگاه بد دیگران صرف نظر کنند. اطلاع اطرافیان از شرایط افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی کمک میکند تا از اظهارنظر های مخرب جلوگیری کنند.
حذف فرد از موقعیت یا همراهی در شرایط اضطرابزا؟
در مثال مراجعی که در بالاتر به آن اشاره کردم، بهتر بود اطرافیان از اصرار فراوان و بیجا برای اجرای فرد در جمع، اجتناب میکردند. بجای آن میتوانستند با فرد مضطرب در چنین موقعیتی همدلی کرده و به اون نشان می دادند، ترسش را درک می کنند. اگر با او همراهی میکردند، هیچ گاه مراجع نواختن تار را کنار نمی گذاشت.
همراهی در فرد مبتلا به اضطراب اجتماعی جسارت مواجهه و تجربه موقعیت را بیشتر میکند. کمک میکند برای درمان اقدام و از ترسش عبور کند.
منبع: آسیب شناسی روانی بر اساس DSM-5 گنجی / نشر ساوالان