دوست جراحم یک روز عکسی برایم فرستاد از آخرین عملی که انجام داده. تصویر غدهای که آن روز صبح از گلوی بیمارش خارج کرده بود. گفت: “میدانی، به نام علمیش کاری ندارم، من بهش میگم غمباد”. باورش سخت نیست؛ گاهی جسم آئینه روان ماست، انعکاس غمها و رنجهای التیام نیافته ما.
دوستم میگفت: «هر بار که زن برای معاینه میآمد، از تنها چیزی که صحبت نمیکرد، بیماریش بود. مدام از تنهایی و دوری و بیمعرفتی فرزندانش حرف میزد.» بچههایی که جوانیاش را پایشان گذاشته بوده و حالا روزگار پیریاش باید به تنهایی میگذشت. میگفت: «همیشه آخر حرفهایش، بغض سنگینی توی گلویش مینشست.» واقعیت این است که آدمها گاهی در تله مهربانی و محبتشان گیر میکنند. همیشه دیگران ما را به تله نمیاندازند، گاهی خودمان اسبابش را فراهم میکنیم. بدون آنکه بدانیم، ماجرا را طوری پیش میبریم که دیگران مقصرند؛ اما بقول پائولو کوئیلو «ما انسانها همیشه آن چیزی را میبینیم که دوست داریم.»
زمانی که توجه به نیاز دیگران برایمان اولویت است، زمانی که خوشحالیمان در گرو خوشحالی اطرافیانمان است یا نمیتوانیم به خواستههای دیگران نه بگوییم! شاید به ظاهر مهربان و از خود گذشتهایم اما در واقع در حال آماده کردن تله ایثار برای خودمان هستیم. برداشت اشتباه نکنید! ایثار، ازخودگذشتگی یا فداکاری بد نیست. اما تله یا طرحواره ایثار الگویی تکرارشوندهاست از دهندگی مداوم و بدون دریافت کمک. جالب اینکه کسی که درگیر طرحواره ایثار باشد، مدعی است که بدون توقع کمک میکند. اما کافیست جایی نیاز به کمک یا توجه داشتهباشد و کسی حواسش به شرایطش نباشد. اینجاست که خشم، غم و احساس تنهایی مثل خوره به جان روح و روانش میافتد.
ایثار مداوم یک اتفاق دیگر را هم رقم میزند؛ شما کم کم این نقش را بهعهدهمیگیرید. نقشی که دیگران هم به چشم وظیفه برای شما میبینند؛ درست مثل سرنوشت سمیه در فیلم ابد و یک روز. در خانوادهای که درگیر فقر، اعتیاد و بیماری است تنها سمیه، حواسش به همهچیز است. پرستار مادر، نگران برادر معتاد و تحصیل برادر نوجوانش و پر کردن جای خواهرانی که سر خانه و زندگیشان هستند. حالا که قراراست باز هم برای نجات خانواده ازدواج کند، برسر رفتن و نرفتنش هم دعواست. مجادله دو برادر که رفتنش به نفع و ضرر کیست؟ برای همین محسن (نویدمحمدزاده) فریاد میزد: «سمیه نرو!!! مامان رو بهحساب کی میخوای بذاری، بری؟ اما اگه رفتی دیگه برنگرد، چون میگن مشکل از ما بوده. یکمم به فکر ما باش …»
فهمیدن اینکه به طرحواره ایثار دچارید، چندان سخت نیست؛ اما اگر موارد زیر را تا حد زیادی در رفتار و شخصیت شما باشند، به این تله شخصیتی گرایش دارید:
- رفع نیازهای دیگران را بر نیازهای خودم ترجیح میدهم و گرنه احساس گناه میکنم.
- هر چقدر هم که کار داشتهباشم، باز هم وقتی نیاز باشد از کارم می زنم و به کار دیگران میرسم.
- مردم مرا فردی میبینند که برای دیگران زیاد کار میکنم، ولی برای خودم کاری نمیکنم.
- برای من خیلی دشوار است که از دیگران بخواهم نیازهایم را برآورده کنند.
- تنها وقتی خوشحال میشوم که بتوانم اطرافیانم را خوشحال کنم و کاری برای آن ها انجام دهم.
- نمیتوانم به خواستههای دیگران نه بگویم.
- علاقه زیادی به برطرف کردن درد و رنج بقیه دارم.
- همیشه بیتوقع به دیگران کمک میکنم و این حس رضایت به من میدهد.
- در محل کارم سعی میکنم کارهای همکارهای خود را هم انجام دهم تا به آنها کمک کرده باشم.
- در قبال دیگران بیش از اندازه احساس مسئولیت میکنم. به دیگران خدمات زیادی میدهم.
- آنقدر به دیگران خدمت میکنم که معمولاً به ضرر خودم تمام میشود.
- اکثراً احساس میکنم که دیگران از مهربانی من سوء استفاده میکنند. (درحالیکه این خودم هستم که چنین موقعیتهایی را ایجاد میکنم.)
- در صورتی که به خواسته دیگران نه بگویم، احساس گناه و خودخواه بودن میکنم.
- سنگ صبور اکثر افراد اطرافم هستم و مدام به درد و دل دیگران گوش می دهم و با آنها همدردی میکنم. ولی خودم هیچ کسی را برای دردودل کردن ندارم.
- در روابط اجتماعی خود دوستان زیادی دارم. هرچند نیازهای خودم معمولاً در این روابط برطرف نمیشود.
طرحواره یا تله ایثار از آن دست آسیبهای روانیست که خیرش برای دیگران زیاد است اما ضررش برای کسی به آن دچار است استخوانسوز است. اگر نشانههای طرحواره ایثار را در خودتان میبینید، آگاهی از ریشههای آن در کودکی قدم بعدی است. در مسیر درمان طرحوارهها، باید مراقب باشید که وارد بیراهه سرزنش و قضاوت خود یا والدینتان نشوید.
منابع:
- https://schemairan.ir/isar
- طرحواره درمانی (راهنمای کاربردی برای متخصصین بالینی)، جفری یانگ، ژانت کلوسکو، مارجوری ویشار، مترجم: دکتر حسن حمیدپور، دکتر زهرا اندوز