جوانی را میشناسم حدودا 30 ساله که تنها 2 درصد از جسمش فعال است. اما همین سال گذشته جوان برجسته سال جهان شد، نزدیک به 200 وبسایت طراحی کرده، یک استارتاپ ویژه معلولین راهاندازی کرده و چند صد کارمند دارد. چگونه میشود کسی با شرایط او خود را ارزشمند میداند و خلق ارزش میکند، اما میان ما کم نیستند کسانی که با مشکلاتی بسیار کمتر، تواناییهایشان را برای رسیدن به آروزهایشان کافی نمیدانند؟ چرا بعضیها با وجود همه شرایط «من که نمیتوانم» جواب از پیش حاضرشان است؟
دوستی تعریف میکرد وقتی درمانگرش از او خواسته یک صفحه درباره همه آنچه درباره خودش مثبت میداند، بنویسد، نتوانسته بیشتر از چند خط بنویسد! در حالی از نظر دیگر دختری موفق بوده. وقتی نمیتوانیم ارزشهایمان را ببیینیم، به این معنی نیست که وجود ندارند یا ما ارزشمند نیستیم. بلکه نشانه آن است که برای ما مرغ همسایه غاز؛ حتی وقتی یک غاز درست مثل مال همسایه هم بخریم باز هم در چشم ما غاز او یک چیز دیگر است. یکی از دلایل بیارزش بودن ارزشهایمان این است که به دلیل نداشتن برخی تواناییها سرزنش شدهباشیم! ما اینجا قصد سرزنش والدینمان را نداریم، چون هیچ پدر یا مادری با آگاهی قصد تحقیر فرزندانش را ندارد. اما برای آنکه بتوانیم ارزشمندیهایمان را باور کنیم، باید بدانیم چرا تا امروز نتوانستهایم «من ارزشمندمان» را ببینیم.
سرنخ سرزنش شاید ابتدا در دست والدین یا کسانی است که در کنارشان رشد کردهایم، اما به مرور این رشته بهدست خودمان میافتد. یعنی خوب که دقت کنیم، متوجه میشویم بسیاری اوقات کسی شایستگی ما را زیر سوال میبرد، خودمان هستیم. کمکم نادیدهگرفتن ارزشهایمان تبدیل به یکی از مهارتهایمان میشود، بعد از آن ابزاری برای فرار از پذیرش مسئولیت. بله، کسی که تواناییها و مهارتهایش را میشناسد، هم عزتنفس و اعتمادبهنفس دارد و هم میداند اگر جایی خطا یا اشتباهی مرتکب میشود از بیارزشی او نیست. او در این شرایط بجای خودخوری و کنارکشیدن، ضعف کارش را پیدا میکند و برای جبران اشتباهش مهارتآموزی میکند.
وقتی دانستید سرزنش با شما چه کرده و چه ویژگیهایی را در شما پررنگ کردهاست، اولین کاری که میتواند در عبور از این عادت به شما کمک کند، پذیرش است. بپذیرید که تا بهحال خودتان را آنگونه که هستید دوست نداشتهاید! بپذیرید که خودتان بارها خودتان را تحقیر کردهاید! بپذیرید که همه اینهای افکار، رفتاری بهنام بیمسئولیتی را در شما پرورش دادهاست! عجله نکنید. پذیرش ضعفها و باور اینکه مسیر را تا اینجا اشتباه آمدهاید، آسان نیست. اما همین که خودتان را به اول این جاده رساندهاید جای تبریک دارد.
برای آنکه بتوانید آن کسی که هستید را بپذیرید، باید بتوانید خود را ببخشید؛ یعنی مراقب باشید اینبار بابت اشتباهتان دیگر خود را و اطرافیانتان را سرزنش نکنید! میتوانید با کمک به کسانی که در نگاهتان شایسته سرزنش بودند، کمک کنید. از دیگران برای ضعفهایتان کمک بخواهید و شروع به یادگیری کنید تا آن را به عادتی در زندگی تبدیل کنید. البته همه اینها بستگی دارد که تله بیارزشی چقدر در شما قوی است! اگر این تمرینها برایتان کارساز نبود شما نیاز به کمک جدیتری دارید.
منابع:
- تمایل ما به سرزنش قربانیان از کجا برمیخیزد؟ ، وبسایت ترجمان
- psucologytoday.com
- دست از سرزنش خود بردارید، وبسایت مجله موفقیت